الموت منطقهای بکر و زیبا در شمالشرقی استان قزوین است که از جاذبههای گردشگری بسیار زیبا برخوردار است.
نام الموت را بارها شنیدهایم، اما شاید اطلاعات كمی درباره آن داشته باشیم. الموت، منطقهای كوهستانی در شمال قزوین است كه شامل درهها و قلههای بلند و روستاهای زیادی است كه مرز بین استان قزوین و شمال ایران به شمار میرود. الموت ویژگیهای منحصر به فردی دارد كه میتواند هر كسی را با هر سلیقهای در سفر راضی كند.
این منطقه سرسبز و خرم از روزگاران كهن محل سكونت اقوام مختلفی بوده و سابقهای طولانی در تمدن و تاریخ ایران دارد.
الــــــــمـوت "رودبار و الموت" تا قرن هفتم با عنوان "رودبار" معروف بوده و در كتابها نامش "رودبار" آمده است. پس از آن به دليل حضور ياران حسن صباح در این منطقه، "الموت" معروف تر شد. اين منطقه به نام هاي ديگري نيز چون بالا الموت و پايين الموت و رودبار محمدزمان خاني و خشكه رودبار نيز معرفي شده است.
در حال حاضر و پس از تقسیمات کشوری سال 1383، این منطقه به دو بخش "رودبار الموت" و "رودبار شهرستان" تقسیم شده که مرکز رودبار الموت، معلمکلایه و مرکز رودبار شهرستان، رازمیان است. قلعه حسن صباح در روستای گازرخان در بخش رودبارالموت و قلعه لمبسر در بخش رودبار شهرستان قرار دارد. دو بخش رودبارالموت و رودبارشهرستان يا به عبارتي "رودبار و الموت" بزرگ بخشي از قزوين به شمار ميروند.
مردم روستاهاي الموت به جز دو روستاي "كرد" زبان و پنج روستاي "ترك" زبان و روستاهای "مراغی" زبان، باقي به گويش "تاتي" سخن مي گويند. پروفسور يارشاطر در يادداشت هاي مختلف خود درباره الموت و زبان تاتي مي گويد: "نگوييم زبان تاتي، بگوييم زبان مادي. " رودبار و الموت (رودبار الموت و رودبار شهرستان) به داشتن نزدیک به 300 پارچه آبادی معروف بود که در حال حاضر از این تعداد، تنها کمتر از 150 روستا زنده و سرپاست.
زبان تاتي رودبار و الموت همان زبان تاتياي است كه در طالقان و رودبار شهرستان و رودبار زيتون و كلور خلخال و وفس و تا اندكي در بويين زهرا استفاده مي شود. گويش تاتي الموت با گويش تاتي تاكستان قرابت بسيار ناچيزي دارد. برخي نيز پيشنهاد ميكنند به جاي استفاده از كلمه "تاتي" از كلمه "ديلمي" استفاده شود.
مردم این منطقه در بخش رودبارالموت با مردم تنكابن و در بخش رودبار شهرستان با مردم روستاهاي اشكورات، ارتباط فرهنگي و معيشتي بسيار داشته اند
رشته کوههای البرز در منطقه الموت دارای قلل معروف و مرتفعی است و سه محور عمده کوهنوردی در این مسیر به ترتیب عبارتند از
.محور گرما رود - پیچ بن - سیالان با ارتفاع 4250 متر، دهستان سه هزار تنکابن
.محور اوان خشچال با ارتفاع 4150 متر دهستان دو هزار تنکابن
.محور هیر - ویار -گون کول اشکور کلاچای
منطقه ی الموت از چشمه های آب های معدنی و گرم مانند ((گرم رود)) ،(( آتان رود )) ، (( نینه رود)) برخوردار است
آبهای الموت از چشمه سار و برف آب تاًمین می شود و مهمترین رودخانه های آن (( اندج رود)) ، (( الموت)) و(( طالقان رود)) است
طالقان رود یازده کیلومتری غرب روستای (( شهرک)) به رودخانه های اندج و الموت ملحق شده و رودخانه ((شاهرود)) را تشکیل می دهند. در دامنه های شمالی و جنوبی رشته کوههای البرز از دیرباز ، دژهای زیادی بنا شدهکه برخی از آنها مربوط به پیش از اسلام است این دژها در طول تاریخ مقر و پناهگاه بسیاری از سلاطین و حاکمان محلی از جمله حسن صباغ بود
از جمله مهمترین قلاع ناحیه رودبار و الموت می توان به قلعه ی شیر کوه ، قلعه ی شهرک ، قلعه ی حسن صباح ، قلعه ی نویزر شاه ، قلعه ی لمبستر ، قسطین لار، میمون دژ ، قلعه ی ایلان
بخش طارم سفلی استان قزوین
مردم
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش رودبار الموت قزوین در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۲۸۸۶ نفر بودهاست .
زبان این مردم مراغی، تاتی و بقولی دیلمی است. زبان رایج در کوهستان جنوب گیلان که گستره منطقه کوهستانی اشکور تا علی آباد منجیل و از شمال تا سراوان رشت و شمال قزوین و کوههای غرب مازندران را در بر میگیرد. گاه زبان تاتی یا دیلمی با زبان تالشی اشتباه گرفته میشود.
نام
این منطقه چنانچه حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشته تا قرن هفتم هجری با عنوان رودبار معرفی میشد تا این که با آمدن حسن صباح به آن جا و رواج فرقه اسماعیلیه و فعالیت خداوندان الموت، نوشته شد رودبارالموت و خوانده شد الموت.
الموت کلمهای است مرکب از دو واژه «آله» و «اموت». نویسنده برهان قاطع این کلمه را به فتح الف و لام بر وزن «جبروت» میداند و مینویسد:
«نام قلعهای است مشهور که مابین قزوین و گیلان واقع است و آن را به سبب ارتفاعی که دارد آله آموت گفتندی یعنی عقاب آشیان چه «اله» عقاب و «آموت» آشیان باشد.»
برخی نیز آموت را چنانچه در گویش تاتی مردم الموت وجود دارد، به معنای آموخت گرفتهاند و از آن به این تعریف رسیدهاند: عقاب دست آموز.
عدهای هم اشاره به این میکنند که بن مایه کلمه الموت، ارموت، ارمود، امروت، اربو و امبرود (نوعی گلابی) است و از آنجا که در گویش تاتی گاهی «ر» به «ل» تبدیل میشود مثل «برگ» (بلگ)، پس الموت همان ارموت است که «ر» به «ل» تبدیل شدهاست. محققان بر این نکته متفق القولند که الموت نام مصطلح منطقه کوهستانی شمال قزوین و جایی است که خداوندان الموت، قلعههای تاریخی این منطقه را مقر و پایگاه تبلیغ آیین اسماعیلیه قرار داده بودند. این منطقه در طول تاریخ از «رودبار» به «رودبار و الموت» تغییر کلمه پیدا کردهاست، پس از مدتی «رودبار الموت» به بخشی گفته شد که قلعه حسن صباح (در گازرخان) در آن قرار دارد و «رودبار محمدزمان خانی» یا «خشکه رودبار» به منطقهای که قلعه لمسر (لمبه سر یا لمه در یا لمبسر) در آن جاست اما در آخرین تقسیمات کشوری منطقه ای که قلعه ی گازرخان (قلعه نظامی حسن صباح) در آن است رودبار الموت شرقی و منطقه ای که قلعه لمبسر (قلعه سیاسی و زندان حسن صباح) در آن است رودبار الموت غربی خوانده می شود.
الموت در تقسیمات جغرافیایی
منطقه بزرگ الموت در تقسیمات جغرافیایی کشوری اخیر ایران به دو منطقه الموت شرقی و الموت غربی تقسیم شدهاست. رودبارالموت شامل دو بخش میشود که عبارتاند از:
- الموت شرقی به مرکزیت معلمکلایه
- الموت غربی به مرکزیت رازمیان
رودبار الموت شرقی از شمال به دهستانهای دو هزار و سه هزار تنکابن، از شرق به قله شاه البرز و طالقان، از جنوب شرقی به طالقان، از جنوب به آبیک و از غرب به رودبار الموت غربی محدود میشود. رودبار الموت غربی نیز از شمال به مرز استانهای مازندران و گیلان از شرق به الموت شرقی و از جنوب به شهر قزوین محدود می شود.
الموت در فرهنگ جهانی
نام سرزمین الموت را در آثار هنرمندانی از دیگر کشورها نیز میتوان دید.
چند نمونه از آثار هنری در رابطه با الموت:
- رمانی به اسم الموت در سال ۱۹۳۸ توسط نویسنده اسلوونیایی ولادیمیر بارتول به رشته تحریر درآمده است. این رمان به عنوان مشهورترین محصول ادبیات اسلوونی شناخته می شود.
- نویسنده آمریکایی جودیت تار مجموعه رمانهایی را با موضوعیت الموت به رشته تحریر درآورده است.
- الموت شهر پرنسس تامینا در فیلم شاهزاده ایران: ماسههای زمان معرفی شده است. البته مجموعه فیلم های شاهزاده ایران سند تاریخی ندارند و بیشتر بر اساس افسانه های محلی الموت ساخته شده اند.
از الموت دستخالی بازنگردید
به لطف پوشش گیاهی مناسب، پرورش زنبور عسل هم از رونق خوبی برخوردار است و عسل این منطقه كیفیت مطلوبی را دارد، پس در سفر به الموت خرید محصولات لبنی و عسل را از یاد نبرده و دست خالی برنگردید. ارتفاع زیاد و بارشهای مناسب باعث شده تا این منطقه كوهستانی رویشگاه انواع گیاهان دارویی و درختان میوه باشد ازجمله آویشن، كتیرا، گون، سورینه و درختانی مانند ارس یا سرو كوهی، تبریزی، چنار و گردو كه فراوان در الموت یافت میشود. سرو كوهی، درختی مقاوم است كه در ارتفاع صخرهها و در شرایط سخت آب و هوایی، جایی كه كمتر درختی توان ادامه حیات را دارد، رشد میكند و عمر برخی از آنها به هزار سال هم میرسد، اما در كنار این تنوع گیاهی، جانوران زیادی هم زندگی میكنند؛ مانند گرگ، خرس، روباه و گراز.
این ناحیه جزو معدود مكانهایی است كه هنوز هم میتوان در مناطق بكر آن پلنگ ایرانی را مشاهده كرد.
راههای میانبری كه مردم قزوین و الموت در گذشته برای داد و ستد با شمال ایران استفاده میكردند، اكنون مورد توجه كوهنوردان و طبیعتگردان بسیاری است
اطراق در پیچبن
یكی از این مسیرها كه طبیعتگردان علاقه بسیاری به آن دارند و معروفتر است، از روستاهای گرمارود آغاز و به روستای قاضی محله شهسوار میرسد. گرمارود در انتهای شرقی دره الموت قرار دارد و تا نزدیكی آن جاده آسفالت كشیده شده، اما بعد از آن جاده خاكی میشود و باید دل به كوهستان زد.
از جاذبههای این راه قدیمی، روستای كمجمعیت و ییلاقی پیچبن و كاروانسرای آن است كه در گردنه الموت و مازندران، در ارتفاع 3180 متری واقع شده است. در گذشته مسافران از شدت برف و سرما گاهی تا چند روز یا هفته در این كاروانسرا پناه میگرفتند تا راه باز شود. متاسفانه زمزمههایی از گوشه و كنار برای آسفالتكردن جاده الموت به شهسوار شنیده میشود كه تهدیدی جدی برای طبیعت بكر آن به شمار میرود. با توجه به ارتفاع زیاد، برفگیر بودن و نداشتن صرفه اقتصادی، این جاده در صورت احداث فقط تابستانها قابل استفاده خواهد بود.
تماشای جادههای پاكوب
الموت به لطف قرار گرفتن در میان رشتهكوههای رفیع پوشیده از برف البرز، دارای آب و هوایی سرد در زمستان و تابستانهایی معتدل است. یكی از جاذبههای الموت مسیرهای كوهنوردی آن است. راههای میانبری كه مردم قزوین و الموت در گذشته برای داد و ستد با شمال ایران استفاده میكردند، اكنون مورد توجه كوهنوردان و طبیعتگردان بسیاری است.
این مسیرهای مالرو و پاكوب از روستاهایی مانند گرمارود، هنیز، معلم كلایه و هیر شروع شده و به دره دوهزار و سههزار شهرستان شهسوار و اشكورات مازندران میرسد. اگر در نیمه خرداد با یك كوهپیمایی دو روزه از این مسیرها عبور كنید، هر آنچه از طراوت و جلوهگری طبیعت بخواهید در طول راه خواهید دید. مناظری بدیع و دلنواز كه سر هر انسانی را در برابر خالق یكتای هستی بهتعظیم وامیدارد.
راندن در جاده، مسحور دریاچه
اگر در جاده الموت رانندگی كنید، حتما در جایجای مسیر تابلوهایی را میبینید كه شما را به طرف دریاچه اوان راهنمایی میكند. این دریاچه كه در دامنه جنوبی كوه خشكچال و در 75 كیلومتری قزوین قرار دارد، یكی از جاذبههای طبیعی الموت است. دریاچه در ارتفاع 1800 متری و در نزدیكی روستاهای وربن و زواردشت واقع شده است. دریاچه تقریبا به شكل دایرهای با قطر 330 متر است و آب آن از چشمههایی كه در اعماق آن میجوشد، تامین میشود.
مناظر اطراف دریاچه در اردیبهشت به اوج زیبایی خود میرسد و پر از شكوفههای سفید و صورتی درختان است. انعكاس عكس آسمان در آب دریاچه، تابلوی زیبایی از نقاشی طبیعت را به نمایش میگذارد و هر بینندهای را مدهوش زیبایی خود میكند. در اطراف این دریاچه، امكاناتی نظیر قایقهای تفریحی، سرویسهای بهداشتی و مكانهای اقامتی وجود دارد كه تا اندازهای نیاز مسافران برطرف شود.
همه قلعههای الموت
اما از هر چه بگذریم، حیف است از الموت بگوییم و سخنی از قلعههای تاریخی آن به زبان نیاوریم. كوهستانی و صعبالعبور بودن این منطقه باعث شده از دیرباز مردمی كه علیه حكومتهای ظالم زمان خود میشوریدند، الموت را به عنوان پناهگاه خود انتخاب كنند. قلعههای حسن صباح، لمبسر، گرمارود و چند قلعه دیگر كه اكنون فقط ویرانههای آنها باقیمانده، یادگار دلیر مردانی است كه در سختترین شرایط، از هدف والای خود دست برنداشتند و كوشیدند ریشههای ستم را بخشكانند.
شاید مشهورترین این قلعهها، قلعه حسن صباح نزدیك روستای گاز رخان باشد كه بر فراز صخرهای بلند بنا شده است. این قلعه از سه طرف غیرقابل نفوذ است و تنها راه دسترسی آن مسیری باریك است كه اگر لشكری هم قصد نفوذ به داخل دژ را داشت، مجبور بود یكییكی از آن عبور كند و همین مساله ، دشمن را زمینگیر و مغلوب میكرد.
|