نورالدین در سال 1280 در الموت قزوین دیده به جهان گشود و پس از رسیدن به سن تمیز وارد حوزه ى علمیه ى قزوین شد و تحصیلات مقدماتى و متعارف زمان را آموخت و چند سالى نیز به تعلیم معارف اسلامى در كسوت روحانیت پرداخت. حدود 1300 به استخدام در وزارت معارف درآمد و به شغل آموزگارى در مدارس اسلامى قزوین اشتغال ورزید و یك باب كتابفروشى در آن شهرستان دائر نمود كه عصرها مركز تجمع فضلا و روشنفكران آن دوره بود.
علی اكبر داور وقتى عدلیه را در 1306 منحل نمود و عدلیه ى تازهاى بنا كرد، براى تربیت قضات كلاس قضائى تشكیل داد كه دورهى آن سه سال بود و فارغالتحصیلان با رتبهى یك قضائى وارد خدمت مىشدند. الموتى وارد این كلاس شد و پس از فراغت از تحصیل به شغل قضا پرداخت و در چند شهرستان امین صلح بود. در 1316 كه شبكهى حزب توده به وسیلهى شهربانى كشف شد و 53 نفر را توقیف كردند، الموتى نیز جزء آنها بود و قریب 4 سال با شرایط نامساعدى در زندان بسر برد.
در مهرماه 1320 كه كلیه زندانیان استخلاص یافتند، او نیز آزاد شد و فعالیتهاى سیاسى خود را كنار گذاشت و فقط به خدمات قضائى در دادگسترى مشغول بود. ظرف چند سال مشاغل مختلفى را احراز نمود تا سرانجام رئیس اداره كل تصفیه ورشكستگى شد. در این سمت بود كه پس از فوت وثوق الدوله، امین تركه و حكم وراث گردید و در كمال صداقت و درستى و دقت این وظیفه را انجام داد. وراث هم براى او خانه و باغى تهیه كردند و او را از مستأجرى و دربدرى نجات دادند.
در 1337 كه دكتر محمدعلى هدایتى به وزارت دادگسترى منصوب گردید، نورالدین الموتى را به مستشارى دیوان عالى تمیز ارتقاء داد و در 1340 كه دكتر على امینى به نخست وزیرى رسید، وزارت دادگسترى را به وى سپرد. الموتى براى تصفیه دادگسترى و مجازات كسانى كه به بیت المال شبیخون زده بودند دست به اقدامات حادى زد. از جمله دكتر اسداللَّه مبشرى را به ریاست بازرسى كل كشور و احمد صدر حاج سید جوادى را به دادستانى تهران و بنىفضل را به دادستانى دیوان كیفر منصوب نمود و دستور توقیف و محاكمهى مقامات مختلفى را صادر كرد. از بین نظامیان سپهبد علوى مقدم وزیر سابق كشور، سرلشكر ضرغام وزیر پیشین دارائى، سپهبد كیا رئیس ادارهى دوم، سرتیپ نویسى رئیس شیلات توقیف و به محاكمه كشیده شدند. ابوالحسن ابتهاج رئیس سابق سازمان برنامه، فتحاللَّه فرود شهردار اسبق تهران و محسن فروغى مهندس مشاور كاخ سنا نیز بازداشت و محاكمه شدند. غیر از اینها، عدهى زیادى نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. الموتى در بركنارى سپهبد آزموده دادستان و رئیس دادرسى ارتش نقش اساسى داشت و به وى لقب آیشمن ایران داد. با قاطعیت برنامههاى اصلاحى خود را تعقیب نمود، ولى با كنار رفتن دولت، او نیز خانه نشین شد. حتى كار قضائى او را كه مستشارى دیوان عالى تمیز بود بدو ندادند. تمام كاسه و كوزهها را بر سرش شكستند و هركس كه با اقدامهاى اصلاحى او مخالف بود، پیرایهاى بدو بست. ذهن شاه را نسبت به او فوقالعاده مشوب نمودند، ولى الموتى از اقدامات خود كاملاً راضى بود و می گفت تا آنجا كه توانستم در سمت وزیر دادگسترى دزدان را تحت تعقیب قرار دادم.
بعد از وزارت دچار كسالت شد و در 1344 درگذشت. از وى تشییع جنازه مفصلى به عمل آمد و عده زیادى از مقامات قضائى جنازه او را تشییع نمودند. مأموران سازمان امنیت و شهربانى در این مورد به شاه گزارش دادند. در یكى از اعیادى كه در دربار مراسم سلام بود، وقتى محمد سرورى رئیس دیوان عالى كشور اظهار نمود تمام قضات وطنپرست و شاهدوست هستند، شاه متغیر شد و گفت: «تمام قضات؟ حتى آنهائى كه زیر جنازه الموتى رفته بودند؟» اشاره شاه به مرتضى ویشكائى رئیس دادگاه تجدیدنظر انتظامى قضات بود كه در كنار سرورى ایستاده بود و با الموتى مناسبات حسنهاى داشت. فرداى آن روز وزیر دادگسترى و رئیس تمیز به اخراج دوستان الموتى پرداختند. ویشكائى را بازنشسته كردند. حتى پسر او را كه رئیس بانك رهنى بود و به اتفاق پدرش جنازهى الموتى را تشییع نموده بود از ریاست بانك رهنى معزول نمودند. نورالدین الموتى یكى از قضات بسیار خوب و مبارز و قاطع دادگسترى بود. گرچه از نظر مالى وضع خوبى نداشت، ولى همواره عزت نفس خویش را حفظ می نمود. صالحین را تقویت می كرد و نادرستان را عقوبت مىداد.
برگرفته از کتاب: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)

گفتگوی اختصاصی سایت الموت من با حجت الاسلام مراد علی توانا:
مراد علی توانا :
متولد سال 1333 از روستای زیبای توان الموت از روستاهای توابع الموت شرقی میباشد.
وی که تحت تربیت پدر و مادری دلسوز و متدین بوده پس از گذراندن دوره های ابتدایی و راهنمایی با رتبه های عالی در جوانی دروس حوزوی خود را آغاز نمود .سخت کوشی و تهذیب باعث شد بعد از سپری نمودن سطوح عالی حوزوی و دانشگاهی به درجات عالیه دست یابد.
وی دارای سه مدرک کارشناسی ارشد و مدرک کارشناسی حقوق بوده و تحصیلات حوزوی خارج فقه و اصول را نیز در کارنامه تحصیلاتی خود به همراه دارد.
مراد علی توانا ریاست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه طباطبایی و ریاست نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم دانشگاهی امام حسین (ع) را نیز عهده دار بوده است.یکی دیگر از افتخارات شغلی توانا دادیاری دادسرای انقلاب اسلامی استان چهارمحال و بختیاری است،وی موسس و مدیرعامل انجمن فرهنگ،تاریخ و طبیعت الموت و موسس انجمن اسلامی فجر الموت نیز میباشد و می توان گفت با تمامی مشکلات کاری و فشردگی برنامه های تحصیلی و تدریس ،وی یکی از دوستداران ویژه الموت میباشد و تمام سعی خود را جهت انجام فعالیتهای مرتبط با الموت به کار بسته و در زمینه این گونه فعالیتها یکی از فعالین عرصه های مختلف الموت میباشد که شاهد این ادعا کتاب در دست چاپ تذکره شهدای الموت میباشد که با تمام توان در حال به سرانجام رساندن آن است.
آقای توانا مدرس دانشگاه های کشور بوده و چندین کتاب ارزشمند را نیز تالیف نموده که به صورت کامل به آنها خواهیم پرداخت.
نام ونام خانوادگی : مراد علی توانا
متولد : 1333
رئیس هیأت امنای مؤسسه آموزش عالی کسری رامسر
تحصیلات:
1- حوزوی: خارج فقه و اصول
2- دانشگاهی : دکتری فلسفه (قبل از دفاع)
کارشناسی ارشد مدیریت امور دفاعی
کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی
کارشناسی ارشد مدیریت فرهنگی
کارشناسی حقوق و علوم قضایی
سوابق شغلی:
- پژوهشگر علوم اسلامی و تاریخ معاصر دانشگاه امام حسین
- عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
- ریس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علامه طباطبایی
- ریس نمایندگی ولی فقیه در دانشکده علوم دانشگاه امام حسین (ع)
- عضو شورای نویسندگان مجله امید انقلاب
- عضو شورای نویسندگان و مسؤول بخش تاریخ مجله پیام انقلاب
- دادیار دادسرای انقلاب اسلامی- استان چهارمحال بختیاری
-همکاری داوطلبانه با جهاد سازندگی و کمیته انقلاب اسلامی
مسؤولیت های اجتماعی:
- رئیس هیأت امنای مؤسسه آموزش عالی کسری رامسر
- عضو هیأت مؤسس مؤسسه آموزش عالی کسری رامسر
- معاون دانشجویی و فرهنگی مؤسسه آموزش عالی کسری رامسر
- مؤسس ومدیر عامل انجمن فرهنگ، تاریخ وطبیعت الموت
- مؤسس انجمن اسلامی فجرالموت
- عضو انجمن بین المللی فارسی زبانان تاجیکستان
- عضو انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
سوابق آموزشی:
- مدرس : معارف؛ اخلاق، ریشه های انقلاب اسلامی ، تاریخ تحولات ایران،تاریخ احزاب و گروههای سیاسی
- در دانشگاههای : تهران ، امام حسین(ع)، نیروی انتظامی ، آزاد اسلامی ، هنر ، علمی -کار بردی
سوابق علمی و پژوهشی:
1- تألیفات
1-1- کتب
- کوتاه و خواندنی از تاریخ (دفتر اول تا دفتر چهارم )
-مصدق در آیینه تاریخ
- زن در تاریخ معاصر ایران
- ماتمکده- (تصحیح و شرح دیوان بیدل بادشتی الموتی)
- نقش عقل در استنباط احکام. (پایان نامه کارشناسی ارشد )
- احکام اسیر در اسلام( پایان نامه کارشناسی ارشد)
-تذکره شهدای الموت - در دست چاپ
-تذکره شعرای الموت – در دست چاپ
- تاریخچه احزاب و گروههای سیاسی در ایران- جزوه درسی
2-مقالات:
1-2-مقالات عمومی بیش از 180 مقاله در نشریات داخلی
2-2-مقالات علمی – تخصصی ( شش مقاله در داخل وخارج از کشور )
شرکت در همایشها و دوره های آموزشی:
همایش مدیریت وآموزش تاجیکستان ،دوشنبه
همایش مدیریت واقتصاد تاجیکستان ،دوشنبه
- دوره آموزشی معنویت و توسعه مخاطب، ویژه دانشجویان ایرانی خارج از کشور، تهران
- همایش جایگاه و نقش زن در اندیشه و حکومت امام علی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
- دهمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، تهران
- پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، تهران
- چهارمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، تهران
- سومین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام، جمعیت زنان جمهوری اسلامی، تهران
- سمینار بزرگداشت بانوامین اصفهانی ،اصفهان
- سمینار نقش زنان در دفاع مقدس، اهواز
- همایش فرهنگ و تاریخ الموت ،قزوین
- سمینار بزرگداشت رئیسعلی دلواری، بوشهر
- کارگاه آموزشی حقوق زنان،- (مدرس)، کابل افغانستان
- کنگره زن، دانشگاه فردای بهتر، مرکز امور مشارکت زنان در دانشگاه تهران
- هم اندیشی حجاب، مسؤولیت ها و اختیارات دولت اسلامی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم
- همایش بزرگداشت شهدای الموت- الموت
- همایش بزرگداشت شهدای الموت- الموت
- همایش بزرگداشت شهدای الموت- الموت
- همایش بزرگداشت شهدای الموت- الموت
- سمینار بزرگداشت مقام زن، مشهد
- سمینار بزرگداشت مقام زن، همدان
- سمینار بزرگداشت مقام زن، شیراز
- سمینار بزرگداشت مقام زن، یزد

دکترعلی نجفی توانا:(گفتگوی اختصاصی دکتر توانا با سایت الموت من)
علی نجفی توانا اهل روستای توان الموت وی از سن 5 سالگی علاقه خاصی به مدرسه داشت و در همان دوران کودکی به صورت مستمر آزاد در دبستان حضور پیدا کرد و پس از قبولی و پیگیری خانواده، نامبرده یک سال زودتر از دیگران به مدرسه رفت و به دلیل فرزند بزرگ خانواده بودن دوران سختی را سپری نمود و با تلاش و پشتکار فراوان در سال 1332 دیپلم خود را اخذ نمود .
علی نجفی توانا به علت علاقه خاصی که به رشته قضا و قضاوت داشت در دانشگاه تهران لیسانس خود را در رشته مربوطه گرفت در همان زمان مدتی نیز به کارهای سیاسی روی آورد و به جهت مخالفت با فعالیتهای نظام شاهنشاهی مدتی را نیز در زندان ستم شاهی گذراند در همین روزگار از کار قضا در ذهن خود خداحافظی کرد ولی در عمل به کار وکالت روی آورد .
توانا از جمله الموتی هایی است که در سنین جوانی علاقه وافری به ورزش داشته و در رشته های مختلف عنوانهایی را نیز کسب نموده است وی در رشته جودو و کشتی به مدت 5 سال فعالیت نموده که در رشته جودو قهرمان ارتش نیروی زمینی و در رشته کشتی هم قهرمان دانشگاه ها و قهرمانی کشور و لیگ را کسب نموده و سپس به تیم ملی وقت دعوت گردید که به علت ادامه تحصیلات قادر به همکاری با تیم ملی نبود و در کنار تحصیلات خود به کارآموزی وکالت نیز می پرداخت و در سال 1357 موفق به اخذ پروانه وکالت خود شد و در همان سال ازدواج نمود .
علی نجفی توانا دارای دکترای حقوق ،جزا و جرم شناسی و دکترای حقوق بین الملل میباشد و در زمان جنگ ایران و عراق سالها مشاور هواپیمایی بود وعضویت هیئت علمی دانشگاه حقوق،وکیل دادگستری و در چندین دوره نیز عضو هیئت مدیره کانون وکلا و در سال جاری نیز به عنوان رئیس هیئت مدیره کانون وکلا انتخاب گردید.
وی گرچه کمتر به الموت سفر می کند ولیکن الموت را دوست دارد و در هر کجا که باشد قلبش برای الموت می تپد و هر کاری که بتواند برای الموت انجام دهد دریغ نخواهد کرد

دکتر مصطفی الموتی نیا

فرزند محمدحسین الموتى . تحصیلات ابتدائى و سیكل اول متوسطه را در موطن خود انجام داد و سپس وارد دبیرستان دارائى شد و دوره سه سالهى مدرسهى مزبور را پایان داد و به استخدام در وزارت دارائى درآمد.
پس از شهریور 1320 كه آغاز بحران دموكراسى بود، تعداد زیادى روزنامه در تهران انتشار یافت از جمله روزنامهى یومیه داد بود كه به مدیریت ابوالحسن عمیدى نورى وكیل مبرز دادگسترى همه روزه با سر و صداى زیاد منتشر مىشد. مصطفى الموتى جذب این روزنامه شد و علاوه بر تصدى مدیریت داخلى آن، از خبرنگاران فعال آن روزنامه بود. ضمناً در همان ایام وارد دانشکده حقوق شد و در رشتهى اقتصاد لیسانس گرفت و پس از تأسیس دورهى دكتراى حقوق و علوم سیاسى و اقتصاد در سال 1334 در دانشگاه تهران دورهى دكتراى اقتصاد را گذرانیده و به اخذ دكترا نائل آمد.
الموتى پس از كودتاى 1332، امتیاز روزنامهى یومیه صبح امروز را گرفت و روزنامهى مزبور همه روزه در جهت دولتهاى وقت انتشار مىیافت و مهمتر از همه آنكه چاپخانهى بزرگى نیز خریدارى و مورد بهرهبردارى قرار داد.
در سال 1336 كه دكتر منوچهر اقبال به نخستوزیرى منصوب شد، روزنامهى صبح امروز و مدیرش مورد توجه نخستوزیر قرار گرفت و در سفرهاى هیئت دولت به استانها وى نخستوزیر را همراهى مىكرد و این امر موجب توجه بیشتر دكتر اقبال به او شد. در نتیجه در سال 1338 به معاونت نخستوزیرى در امور بازرسى وزارتخانهها منصوب گردید و این سمت را تا پایان نخستوزیرى دكتر اقبال عهدهدار بود.
دكتر الموتى در سال 1339 از طرف حزب ملیون كاندیداى انتخابات دوره بیستم از حوزه الموت قزوین شد و به نمایندگى مجلس رسید ولى به علت فساد در انتخابات آن دوره به دستور محمدرضا پهلوى كلیه وكلاء استعفا نمودند. انتخابات دوره بیست مجدداًً در زمستان 1339 در دولت جعفر شریفامامى آغاز گردید و الموتى كماكان از حوزهى الموت وكیل دوره بیستم شد. این مجلس در اسفندماه 1339 شروع به كار كرد و در 20 اردیبهشت ماه 1340 منحل گردید و دوران فترت آغاز گردید.
الموتى در دوران فترت مدتى بازرس بانك عمران شد و چندى نیز عضو هیئت مدیره شركت معاملات خارجى بود.
در انتخابات دورهى بیست و یكم كاندیداى حوزهى الموت شد و به نمایندگى انتخاب شد و در این دوره رئیس كمیسیون سازمان برنامه بود. در دورهى بیست و دوم كاندیداى حزب ایران نوین از حوزه الموت بود و كماكان به وكالت مجلس مبعوث شد. در دورهى بیست و سوم همچنان نماینده شد و به ریاست فراكسیون ایران نوین كه اكثریت مجلس را در اختیار داشت، انتخاب گردید. در دوره بیست و چهارم نیز انتخاب شد و مدت كوتاهى نایب رئیس دوم مجلس شد.
الموتى در جوانى با عفت عمیدى نورى (خواهر ابوالحسن عمیدى نورى مدیر روزنامهى داد) ازدواج كرد. همسر وى وكیل درجه اول دادگسترى بود و مجله علمى دانشمند را سالیانى چند انتشار مىداد.
دكتر مصطفى الموتى چند روز قبل از سقوط رژیم به اروپا رفت و در لندن مقیم شد و پس از چندى به نوشتن خاطرات زندگانى خود و تاریخ معاصر ایران (عصر پهلوىها) پرداخت و تاكنون قریب بیست جلد از تألیفات او در لندن به زبان فارسى انتشار یافته است.
صاحب ترجمه در ضمن اشتغال به روزنامهنگارى و نمایندگى مجلس به داد و ستد و امور بازرگانى هم دستى داشت و از این رهگذر صاحب ثروت شد.

على موسوى گرمارودى
على موسوى گرمارودى در سال ۱۳۲۰ در قم به دنیا آمد
پدر وی از بزرگان اهل گرمارود الموت قزوین بود. وی نخست نزد پدرش مقدمات را فراگرفت و پس از آن به دبستان ملی «باقریه» رفت.
دوره دبیرستان را در مدرسه شهید بهشتی (دین و دانش سابق) سپری کرد و پس از آن به مشهد عزیمت رفت و درنزد علمای آن سامان، به فراگیری علوم دینی پرداخت.
درسال 1345 وارد دانشکده حقوق شد و کارشناسی آن رشته را در رشته علوم قضایی کسب کرد. او سرانجام پس از گرفتن مدرک کارشناسی زبان و ادب فارسی با اخذ درجه دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
گرمارودى در چندین دوره در عرصه شعر و ادبیات کشور حضور مؤثر داشته است و از پیشتازان شعر مذهبى امروز شناخته مىشود. او تحصیلات مقدماتى خود را در قم و مشهد به پایان رساند و ادبیات عرب را نزد ادیب پیشاورى فراگرفت.
وی با شاعر بزرگ معاصر اخوان ثالث نیز آشنایى و رفت و آمد داشت و اخوان شعرى نیز به نام او سروده بود.
در اسفند ۱۳۵۷ شوراى انقلاب، موسوى گرمارودى را به سرپرستى سازمان آموزشى نومرز منصوب کرد.
همان مؤسسه فرانکلین سابق که در اواخر دهه ۶۰ با ادغام در تشکیلات وزارت فرهنگ و آموزش عالى از صورت یک مؤسسه خارج شد و از آغاز سال ۱۳۷۳ نیز با نام شرکت انتشارات علمى و فرهنگى با انتشارات علمى و فرهنگى (بنگاه ترجمه و نشر کتاب سابق) ادغام شد.
علاوه بر این گرمارودى مدتى رایزن فرهنگى ایران در تاجیکستان بود و مدتى نیز مسئولیت تالار وحدت تهران را بر عهده داشت. او در مدت اقامتش در تاجیکستان جریان شعر معاصر آن کشور فارسى زبان را دنبال کرد و در این باره مقالات تحقیقى متعدد نوشت.
موسوی گرمارودی مدت یک سال در حوزه فردوس به امر تدریس مشغول بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، موسوی گرمارودی به همراه مرحومه طاهره صفارزاده کانون فرهنگی نهضت اسلامی را بنیاد نهاد.
موسوی گرمارودی علاوه بر سرودن شعر و شرکت درانجمنهای ادبی، راه اندازى، مدیریت و سردبیرى نشریه گلچرخ و انتشار یک مجله ادبی در تاجییکستان را نیز برعهده داشته است.
وی در سال 1385 به عنوان «چهره ماندگار بخش شعر» به وسیله بنیاد چهرههاى ماندگار انتخاب شد.
برخی از آثار على موسوى گرمارودى:
- سرود رگبار
- عبور
- در سایه سار نخل ولایت
- چمن لاله
- خط خون
- تا ناکجا
- دستچین
- صدای سبز
- l

جمال کریمی راد
نام و نام خانوادگی: جمال کریمی راد
نام پدر: فخرالله
محل تولد: قزوین
متولد: 1335
گفتنی است جمال کریمی در سال ۱۳۳۵ در روستای آتان از توابع شهرستان الموت قزوین، زاده شد. او مدرک کارشناسی علوم قضایی خود را در سال ۱۳۶۵ از دانشکدهٔ علوم قضایی (قوه قضاییه)، مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دولتی را در سال ۱۳۷۸ از مرکز آموزش مدیریت دولتی و مدرک کارشناسی ارشد حقوق بینالملل خود را در سال ۱۳۷۹ از دانشگاه تهران دریافت کرد.
سوابق تحصیلی:
- اخذ مدرک کارشناسی در رشته علوم قضایی از دانشکده علوم قضایی (قوه قضائیه) در سال 1365
- اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت دولتی از مرکز آموزش مدیریت دولتی در سال 1378
- اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته حقوق بین الملل از دانشگاه تهران در سال 1379
سوابق مدیریتی و اجرایی:
- دادیار دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی کردستان
- معاون دادسرای انقلاب اسلامی کردستان
- دادستان عمومی کردستان
- دادستان عمومی و انقلاب اسلامی استانهای زنجان – قزوین
- رئیس دادگاه حقوقی یک زنجان و رئیس دادگاه انقلاب و دادگاه اصل 49 در استان قزوین
- رئیس دادگاههای تجدید نظر استان قزوین
- رئیس کل دادگستری استان زنجان ( در زمانی که قزوین و زنجان یک استان بود)
-مدیر کل تعزیرات حکومتی استان قزوین
- رئیس کل دادسرای استان قزوین
- عضو گزینش قوه قضائیه در هسته های استان زنجان و قزوین و مسئول رسیدگی به تخلفات کارکنان دادگستری استان قزوین
- دادستان انتظامی قضات کشور
- سخنگوی قوه قضائیه از سال 82
سوابق علمی (آموزشی، پژوهشی و تحقیقاتی):
1- تدریس در آموزش و پرورش شهرستان قزوین و تدریس دروس حقوق و تاریخ اسلام در دانشگاههای بین المللی امام خمینی (ره) ، آزاد اسلامی واحد سنندج ، زنجان ، قزوین و پیام نور قزوین ، تدریس در مرکز مدیریت دولتی و تربیت معلم و دانشکده اقتصاد وزارت اقتصاد و دارایی و آموزش قضاوت کشور
2- شرکت در برنامه های زنده صدا و سیما – شبکه 3 (برنامه صبح و زندگی – طعم زندگی ) و پاسخ به سؤالات حقوقی شهروندان در زمینه مسائل حقوقی به مدت 9 سال
3- شرکت در 50 برنامه حقوقی شبکه خبر و شبکه جهانی جام جم
4- شرکت در نشست های حقوق بشر ایران و اروپا به نمایندگی از قوه قضائیه در بروکسل و تهران
5- شرکت در اجلاس حقوق بشر سازمان ملل در ژنو بعنوان نماینده قوه قضائیه و بحث و بررسی مسائل حقوق بشر ایران و کشورهای عضو سازمان ملل
6- عضو هیئتهای اعزامی قوه قضائیه جهت مطالعه و بررسی سیستم های قضایی در دو کشور اسلامی و سه کشور اروپایی از سال 1379

زندگینامه: سوسن کشاورز
سوسن کشاورز در سال 1344 در رودبار الموت به دنیا آمد
وی دارای مدرک کارشناسی در رشته علوم اقتصاد و کارشناسی ارشد در رشته تاریخ و فلسفه اموزش و پرورش و دکترا در رشته فلسفه تعلیم و تربیت است.
سوسن کشاورز در تیر سال 1387 به معاونت وزیر آموزش و پرورش و ریاست سازمان آموزش و پرورش استثنایی منصوب شد.
وی در سال 1388 و توسط محمود احمدی نژاد به عنوان وزیر پیشنهادی دولت برای وزارت آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی معرفی شد اما مجلس به وی رای اعتماد نداد.
سوسن کشاورز با حکم احمدی نژاد، مشاور رئیس جمهور در امور تعلیم و تربیت شد.
برخی از فعالیتهای اجرایی سوسن کشاورز:
•عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم
•مجری 7 طرح تحقیقاتی و پژوهشی
•معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور
•رئیس اداره پژوهش دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس
•رئیس کارگروهها و کمیتههای تخصصی

زندگینامه: عنایت الله مجیدی
عنایت الله مجیدی در سال1322 شمسی در قریه کوشک بخش رودبار الموت به دنیا آمد.
وی چند سالی نزد آقا سیّدباقر حسینی ـ دائی خود ـ قرآن و اصول عقاید آموخت.
مجیدی در سال 1333 به تهران آمد و به تحصیل در نظام جدید در مدرسه آموزش و پرورش شمیران و نیز مدرسه همّت، مشغول شد.
بعدها در رشته منقول(حقوق اسلامی) تحصیل خود را دنبال کرد و به اقتضای شغل خود - کتابدار - چند دوره کتابداری نیز گذراند.
وی در سال 1338 در دانشکده علوم معقول و منقول (الهّیات و معارف اسلامی) به عنوان کتابدار مشغول به کار شد و سالها به عنوان مخزندار کتابخانه، فهرستنویس کتابهای چاپی،
مسئول بخش گردشکتاب، مسئول گردآوری منابع تحقیق مورد نیاز کتابخانه، انجام وظیفه کرد و از سال 1358 تا 1370 رئیس کتابخانه دانشکده الهیاّت بود و با همین سمت بازنشسته شد.
مجیدی مدتی نیز رئیس کتابخانه «بنیاد مولوی» بود و همکاری او با مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی از سال 1364 آغاز شد.
برخی از آثار مجیدی:
•مقالات دکتر حسینعلی هروی. جلد دوم. تهران، امیر کبیر
•سالشمار سلسله خداوندان الموت ضمن کتاب میمون دژ الموت. تهران، بنیاد موقوفات افشار
•میمون دژالموت، بررسی تاریخی و جغرافیایی. تهران، موقوفات دکتر محمود افشار
•طالعنامه کیخسرو و چند بهره تاریخی و جغرافیایی از آن
•سالشمار زندگی و آثار دکتر حسینعلی هروی

سیاوش الموتی مهندس ایرانی-آمریکایی است که به خاطر اختراع کد بلوک فضا-زمان مشهور شدهاست (تکنیکی مورد استفاده در ارتباطات بدونسیم)اختراع او در سال ۱۹۹۷ به همراه وحید تارخ ثبت شد. کد الموتی دو آنتن انتقال بلوک کد فضا-زمان است و در استانداردهای مختلفی ساخته شدهاست. او ابتدا در شرکتهای اینتل در گروه موبایل وایرلس CTO کار میکرد و از مارس ۲۰۱۰ مدیر گروه R&D در اپراتور موبایل وودافون شدهاست
در ۲۰۰۲، انجمن ارتباطات IEEE او را به عنوان نویسنده یکی از ۵۷ مقاله مهم تمام تراکنشهایش در ۵۰ سال گذشته دانست.
او در گروه موبیلیتی و هدایت تکنولوژی اینتل مسئول تمام استانداردهای محصولات دارای نقشه راه بودهاست؛ این شامل فروم وایمکس، IEEE 802.16، 3GPP، OMA، WiFi و IEEE 802.11 میشود.
سیاوش الموتی کارشناسی و کارشناسیارشد خود را در سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۱ در رشته مهندسی برق از دانشگاه بریتیش کلمبیا (در ونکوور کانادا) گرفتهاست.
تا پیش از ملحق شدن به اینتل در سال ۲۰۰۴، او در شرکتهای ویواتو، کادنس دیزاین، سرویسهای وایرلس AT&T و امپیآر تلتک در ردههای مهندسی متفاوت کار کردهاست.
الموتی بیش از ۲۰ حق اختراع در زمینههای کاربردی ارتباطات بدونسیم و طراحی سیتمهای بدونسیم دارد. او مقالهها و گزارشهای زیادی در دهه گذشته در انجمن IEEE و سازمانهای دیگر داشته که مخاطبان تخصصی بسیاری در سطح داخل آمریکا و نیز بینالمللی داشتهاند.
حسن بن علی بن محمد بن جعفر بن حسین بن محمد صباح حِمَیری (=حسن صباح که در تاریخ معروف به سیدنا نیز هست) همان طور که خود میگوید مذهب شیعه اثنی عشری داشت و اهل ری بود. پدرش او را به مدرسهٔ امام موفق (نیشابور) برد تا نزد او تحصیل کند. در بعضی منابع از حسن صباح، عمر خیام و خواجه نظامالملک به عنوان سه یار دبستانی یاد شدهاست.
پس از تحصیل به مصر رفت و آنجا با خلیفه فاطمی، المستنصر بالله ملاقات کرد. فرقهٔ او را نزاریه نیز مینامند زیرا او بر سر جانشینی المستنصر با امیر الجیوش مخالف بود. المستنصر دو پسر داشت به نامهای نزار و مستعلی. او ابتدا پسر اولش نزار را جانشین خود کرد اما با مخالفت امیرالجیوش، مستعلی را به عنوان جانشین خود اعلام کرد. اختلافات آنها هم از همین جا شروع شد. طبق اعتقاد اسماعیلیان نصب اول قبول است و نصب دوم باطل. سپس به ایران آمد و از آنجایی که کلامی آتشین و پرنفوذ داشت روز بروز بر طرفدارانش افزوده شد. بعد از یک دوره طولانی و تسلط بر منطقه الموت، قلعههای زیادی در سراسر ایران تصرف کرد. مهمترین این قلعهها قلعه الموت در نزدیکی ۵۰۰ متری روستای گازرخان
حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در ۲۶ ربیعالثانی ۵۱۸ قمری درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیابزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاری بود.
مذهب باطنی
طرفداران حسن صباح به او اعتقاد بسیار داشتند و دستوراتش را کاملاً اجرا مینمودند. اما دشمنانشان آنها را ملحد مینامیدند (ملحد = کافر، این کلمه اسم مفعول کلمهٔ لحد است و علت این که مسلمانان اسماعیلیان را ملحد میخواندند این بود که گمان میبردند پذیرفتن عقاید اسماعیلیان مانند آن است که انسان خود را دفن کند و سنگ لحد را بروی خود بگذارد). تحقیق و پژوهش دربارهٔ این فرقه، مخصوصا باطنیان الموت کار دشواری است؛ زیرا باید مطالب را از بین صدها لعن و نفرین و تعریف و تمجید دریافت.
علت نامیده شدن آنها به باطنی سه مورد ذکر شده:
- چون طرفداران حسن صباح دین خود را مخفی میکردند به باطنی معروف شدند.
- آنها معتقد بودند که آنچه را که در دینشان به آن اعتقاد دارند از باطن قرآن و معانی درونی دین برداشت میکنند و بنابراین باطنی نامیده شدند.
- هدف باطنی انها بازگردانیدن ایران به شکوه و عظمت پیش از حمله اعراب بود.
هدف اصلی حسن صباح بازگردانیدن ایران به شکوه و عظمت پیش از حمله اعراب بود و از آنجایی که حسن صباح یک دین جدید را ترویج میکرد و با خلفای عباسی و حکام سلجوقی دشمن بود، بنابراین در ایران مخالفان بسیاری پیدا کرد و خلفای عباسی بر ضد او رسالاتی سرشار از دروغ منتشر میکردند و او را فردی خونخوار و ستمکار معرفی مینمودند.
فدائیان
شیوهٔ حسن صباح در از بین بردن مخالفان کشتن مستقیم افراد به همراه جانفشانی قاتل بود. مکتب صباح که به الموتیان نیز شناخته میشد، به نام فدائیان معروف بود. آنها اولین افرادی بودند که هدف را برتر از وسیله میدانستند و به خود اجازه میدادند با تظاهر و تزویر، به سازمان دشمن نفوذ کنند. آنها فقط مخالفان خود را که برای گسترش فرقه اسماعیلیه خطر ناک میدیدند میکشتند، هر چند مسائل ناشی از اشغال ایران و فساد روزافزون خلفای عباسی در رشد و گسترش این جنبش بیتاثیر نبود. فداییان باطنی، بسیاری از سران سلجوقی را کشتند و این کار را نیز در زمان جانشینان حسن صباح از جمله کیابزرگ امید ادامه دادند. نهضت آنان نزدیک به ۹۵ سال ادامه داشت تا اینکه هلاکوخان شعلهٔ این جنبش را خاموش کرد و آخرین رهبر آنان که رکن الدین خورشاه نام داشت را به قتل رسانید. البته بعضی آنها را به نام حشاشین میشناسند که اشتباه است زیرا حشاشین، حشیش فروش بودند وحشیش رابه صورت دارو میفروختند نه برای آدم کشی آنها هیچگاه از زهر و تیر استفاده نمیکردند و هیچگاه از پشت به کسی خنجر نمیزدنداگر چه گاهی اوقات گرفتار مامورین میشدند یا کار آنها با زهر و تیر راحت تر میشد. این فرقه در ده سطح طراحی شده بود و به افراد در سطوح پایینتر گفته میشد که قرآن علاوه بر معنای ظاهری معانی عمیق تر و نهفتهای نیز دارد. پیروان حسن صباح، فدائیان ودوستان خوانده میشدند. در آخرین سطح (امامت)، فرد همه چیز را حتی تجربههای شخصی خویش را تنها در صورتی میپذیرد که عقل بر آن حکم دهدعقاید بدین حد سختگیرانه تنها در عدهای از اندیشههای بودایی دیده میشود. حسن صباح عقیده داشت همهٔ افراد توانایی رسیدن به بالاترین سطح را ندارند و بنابراین بیشتر افراد را در ردههای پایین و برای اطاعت از اوامر خویش نگاه میداشت.
بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مانند روشنضمیران و فراماسونری شیفتهٔ حسن صباح و سازماندهی او بودهاند.
منابع
- به دنبال حسن صباح؛ داستان زندگی خداوند الموت نوشته یوسف علیخانی
- تاریخ جهانگشای جوینی نوشته عطاملک جوینی
- حسن صباح نوشته محمد-احمد پناهی
- خداوند الموت - پل آمیر ترجمه و اقتباس از ذبیحالله منصوری
- دفتری، فرهاد. «حسن صبّاح». دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۲۱-۰۴-۲۰۱۱.
- دفتری، فرهاد. «حشیشیه». دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۲۱-۰۴-۲۰۱۱.
- الگو:الموت طلایی
- الگو:خداوند الموت
